دزد بوسه💋 قسمت4

سونیک:رفتم سمت روباته .دیدم چشماش قرمز شد ،مهکم گردنم رو گرفت.
سونیکا:بعد یک سال اومدی....بعد میخوای جبران کنی؟
امی:اومدم دیدم سونیک و سونیکا دارن همو میزنن. گفتم:سونیکا !!!بس کن.
سونیک:امی!
سونیکا:امی متاسفم.....من اون سونیک رو میکشم ،بعد یک سال اومده .اگه بخاطر امی نبود الان میمرد .
امی:رفتم پیش سونیک،سونیک😥
سونیک:امی چیزی نیست.
امی:یعنی چی چیزی نیست.....گردنت زخمی شده.
سونیک:دیدم امی من رو بلند کرد و با خودش من رو به اوتاقش برد .
امی:خوابوندمش رو تخت، از گردنش خون میومد. ترسیدم ، ترسیدم که اونم از دست بدم.
سونیک:امی،من خوبم.
امی:باشه تو گفتی و من هم باور کردم...... شب شد دیدم سونیک خوابه ،باند دور گردنش رو یکم پا این کشیدم و زخمش رو بوسیدم.
امی:رفتم تو آشپز خونه تا یه لیوان آب بخورم.
سونیک:پشت سر امی بودم ،جلوی دهنش رو گرفتم. دستاشم از پشت گرفتم.
امی:خودم رو تکان میدادم ،ولی فایده نداشت.
سونیک:امی انقدر تکان نخور.....نمیخواستم سونیکا بیاد دنبالم.سریع امی رو بردم خونه تیلز.
تیلز:سونیک ..امی!بیا تو.
سونیک:رفتم تو،امی رو ول کردم دیدم.
امی:سونیک!داری چیکار می...کنی؟!
سونیک:دیدم سونیکا از پشت منو زد.
سونیکا:آشغال.....امی حالت خوبه؟
تیلز:منو سونیک با اون ربات دعوا میکردیم.
امی:دیدم سونیکا اونا زد ،رفتم جلو یه چاقو ورداشتم، بردم زیر گلوم.
سونیکا:امی نه.
امی:سونیکا،بس کن وگرنه من خودم رو میکشم.
سونیک:امی....
سونیکا:چرا...
امی:مرسی که این همه مدت پیشم بودی ،ولی عشق من نسبت به سونیک هیچ وقت جای گزین نمیشه...
سونیکا:....و..ولی..
امی:سونیکا برای آخرین درخواستم ازت میخوام خاموش شی.
سونیکا:خدا...فظ....امی.
امی:هِ،خدافظ...
سونیک:رفتم پیش امی،اونو مهکم بغل کردم.
سونیک:امی من دیگه ولت نمیکنم.
امی:منم همین تور.
و اونا با اون همه بدبختی باهم موندن.

پایان
دیدگاه ها (۷)

شدو کجایی که ببینی یه خاطر خا اومده.💗

دزد بوسه💋 قسمت3

دزد بوسه💋قسمت2

ادامه پارت پنجسونیک: اوکی پس بیاد بریم... برگشتیم و از امی و...

╭────༺ ♕ ༻────╮⊊ #my_mistake ⊋#part6⋆┈┈。゚❃ུ۪ ❀ུ۪ ❁ུ۪ ❃ུ۪ ❀ུ۪...

جوجه تیغی عصبانی من

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط